مسالۀ قیاس در طول تاریخ فکری انسانها، از ابعاد مختلفی بررسی گردیده و هر اندیشمندی در این عرصه متناسب با درک و فهم خویش به آن پرداخته است. قیاس عبارت از مجموعۀ چند قضیه است که هرگاه مسلم فرض شوند، قضیهای دیگر بالذات از آنها حاصل میشود و به عبارت دیگر قیاس مجموع قضایایی است که هرگاه آنها را بپذیریم، ناچار باید نتیجۀ آنها را نیز قبول کنیم، چه در غیر این صورت گرفتار تناقض خواهیم شد. یکی از افرادی که در زمینۀ قیاس به بررسی لغوی، تاملات فقهی، موشکافیها و کاوش در باب معرفتزا بودن قیاس پرداخته، مرحوم «میرزای اصفهانی» است که با تعابیر و هشدارهای تند دربارۀ آنها قیاس به ویژه در حیطۀ اصول و فروع دین، انتقاداتی را به خود معطوف داشته است. نگارنده در کتاب حاضر پس از تعریف قیاس و کاربرد آن در حیطههای مختلف به ایرادات عقلی میرزای اصفهانی بر قیاس و به ویژه نفی آن در دین میپردازد. سپس اشکالات وارده بر نظرات وی از سوی برخی از بزرگان چون دکتر دینانی، آیت ا... لاریجانی، آیت ا... جوادی آملی و.... را بیان کرده و به آنان پاسخ میدهد.